بیتردید در نخستین مواجهه با این اثر هویداست که 13 تابلوی متفاوت با مضامین خاص هر صحنه امکان انتقال چنین مفهومی را در روندی جامع، پذیرا نیست و از این حیث نوعی کمی و کاستی پدیدار میشود.
خلقت بشر، بهشت، هبوط، قربانی شدن هابیل، داستان بتشکنی ابراهیم(ع)، رویارویی موسی(ع) و فرعون، به صلیب کشیدن مسیح(ع)، ضحاک ماردوش، آرش کمانگیر، نبرد رستم و اسفندیار، تقابل حضرت محمد(ص) و کفار قریش، واقعه عاشورا و آزادی خرمشهر وقایع و رویدادهایی هستند که برای انتقال مفهوم نبرد حق علیه باطل توسط حسین فرخی انتخاب و به تصویر کشیده شدهاند.
اما طی این فرآیند هیچگونه وحدت زمانی و مکانی و حتی وحدت موضوعی که اندیشه خاصی را مطرح کند دیده نمیشود و وجهه جهانشمول رویدادها هم در یک نقطه خاص متمرکز نمیشود. در همین حال باید به این نکته توجه داشت که هرکدام از این رویدادها تاریخ و جغرافیای خاصی را پشت سر خود دارد که برای همگان آشناست و ذهنیتهای متفاوتی نسبت به این مضامین وجود دارد که نمیتوان تمامی آنها را در یک نقطه،گردهم آورد تا یک اندیشه و هدف واحد از آن پدیدار شود.
بزرگترین ایراد وارد به نمایش «سمفونی بیداری» همین تنوع مضامین تابلوهای مختلف نمایش است؛ همچنین در شکلگیری 13 تابلو (بدون در نظر گرفتن تابلوی ابتدایی و انتهایی) هیچ ارتباط تصویری و مفهومی میان تابلوها برقرار نیست و هر تابلو حکم یک سکانس مستقل را ایفا میکند، در حالی که پیوستگی میان فرم میتوانست نتیجه مطلوبتری را در راه رسیدن مؤلف اثر به ایدئولوژیاش در نمایش ایجاد کند.
در حیطه اجرا و کارگردانی، نقاط قوت بیشتری دیده میشود. فرخی با رعایت ایجاز و اختصار در انتقال مفاهیم، تصاویر در صحنههای مختلف موفق عمل کرده است و 13تابلوی نمایش از کوچکترین اضافات و القائات به دور است و از همین رو ارتباط مخاطب با نمایش هیچگاه قطع نمیشود.در طراحی میزانسنها تنوع زیادی دیده میشود و فرخی در این زمینه از تمام طول و عرض صحنه استفاده بهینه کرده و تصاویر متعددی رقم زده و از هرگونه تکرار و گرایش به سوی کلیشه پرهیز کرده است؛ البته کورنوگرافی نمایش هم در این زمینه بیتأثیر نیست و از میزان اهمیت بالایی برخوردار است.
استفاده از پروجکشن، فیلمهای مستند، تونالیتههای مختلف نوری در صحنههای مختلف و... از نقاط قوت نمایش «سمفونی بیداری» است و پخش تصاویر در انتهای صحنه علاوه بر جبران فقدان طراحی صحنه و دکور، بر ریتم نمایش و کاهش زمان اجرا تأثیر مثبتی گذاشته و به عنوان مکملی برای ارائه تصویر و انتقال مفاهیم به کار گرفته شده است.
طراحی لباس و نوع رنگهای به کار گرفته شده در لباسهای بازیگران، خنثی بودن مفرط را به نمایش میگذارد که در ارائه تصاویر از قدرت تاثیرگذاری و ایجاد ارتباط بالایی برخوردار است و جلوی هرگونه برداشت و تفسیرهای متفاوت را از مخاطب میگیرد در نتیجه مخاطب پیش از رویداد بر همان مفهوم و مضمون واقعی آن صحنه تمرکز میکند.
انتخاب موسیقی نمایش «سمفونی بیداری» دارای اوج و فرودهای زیادی است و در لحظاتی موسیقی به شدت بر صحنه تأثیرگذار است و در پیشبرد داستان و نمایش مؤثر جلوه میکند اما در مواردی موسیقی، خود را منفک از نمایش و تصاویر بروز میدهد.